سفرنامه حج (قسمت اول)

قسمت اول

یک سالی بود که در فکر سفر عمره بودم و تصمیم داشتم در اولین فرصت برای این کار اقدام کنم. حتی احتمال آن را نمی دادم که به این زودی چنین توفیقی نصیبم شود ولی خداوند بر این کمترین منت نهاد و مقدمات کار فراهم شد. در اردیبهشت 85 ثبت نام کردیم و به کاروان انصار سپاهان ملحق شدیم. همان وقت تاریخ پرواز را 20 مرداد اعلام کردند. همه کارهای ثبت نام و مراحل پس از آن را مادر انجام داد و ما برای برخی کارها مانند دریافت واکسن و تهیه دلار چند روز زودتریعنی 14 مرداد به زرین شهر رفتیم.


جمعه 20 مرداد ساعت 10 شب با بدرقه اقوام نزدیک منزل را ترک و به سمت فرودگاه حرکت کردیم. ساعت 11 وارد سالن فرودگاه اصفهان شدیم و پس از ساعتی معطلی از همراهان شامل پدر خانم ، مادر خانم، خواهر، برادر، خواهر خانم ، ریحانه و سلیمه خداحافظی کرده وارد سالن انتظار شدیم.

                 

پس از طی هفت خوان رستم ساعت 1:30 مسافران را سوار هواپیما نمودند و ساعت2.08 هواپیما به راه افتاد . چند دقیقه ای در خیابان های فرعی فرود گاه حرکت کرد تا به باند پرواز رسید . ساعت 2:15 هواپیما از زمین جدا شد.

 

برای کسانی که نخستین بار سوار هواپیما می شوند لحظات سنگینی است و کمی ترس انسان را بر می دارد . گاهی فکر می کنیم که از مرگ ترس نداریم و هرگاه وقت رفتن شد راحت این دنیا را ترک کرده راهی سفر آخرت می شویم ولی وقتی چنین موقعیت­هایی پیش می­آید می­فهمیم که چقدر از مرگ وحشت داریم . به هر حال راهی است که باید رفت. امیدوارم خدا عاقبت ما را بخیر کند.

 

 

وقتی هواپیما قدری از زمین فاصله گرفت شهر اصفهان نمایان شد . نمای اصفهان درشب هم دیدنی است چراغ­های خیابان­های طولانی خطوط ممتد موازی یا متقاطع ایجاد کرده­اند و به قول خانم انگار یک نفربا خط کش این خطوط را رسم کرده است.

                          

 

حدود نیم ساعت بعد بر فراز شیراز بودیم . منظره­ی شیراز نیز جالب بود . پس از آن نیز چندین شهر در مسیرمان قرار داشت ولی بزرگ نبودند . طبق اعلام خلبان تیمورزاده مسیر ما شیراز- بحرین- ریاض- جده  بود ولی تشخیص شهرها برای ما ممکن نبود و تنها می توانستیم حدس بزنیم که در چه موقعیتی قرار داریم.

هنگامی که هواپیما در مسیر عادی قرار گرفت مهمانداران پذیرایی را آغاز  کردند. غذا کیفیت  لازم را نداشت و با دفعات قبلی که با هواپیما سفر کرده بودم خیلی تفاوت داشت حتی جنس فنجان چای و خود چای که از فلاکس برایمان ریختند. البته خود هواپیما هم چندان جالب نبود و ظاهرا تعمیرات هواپیما را ایرانی­ها انجام می­دهند چون برخی قطعات هواپیما با ظریف­کاری­های اروپایی­ها تناسب نداشت .

 پایان قسمت اول.....

         

نظرات 12 + ارسال نظر
فرهاد پنج‌شنبه 4 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 09:18 ق.ظ http://15khordadi.blogsky.com

سال گذشته که تازه وارد دانشگاه شده بودم خیلی دوست داشتم برم سفر حج
از خدا خواستم
اسمم رو تو قرعه کشی نوشتم تا ببینم چی میشه
چشم بهم زدم الان می بینم که بیست روز دیگه عازمم
برام دعا کنید
با مطلب ویژه روز پدر به روزم

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 4 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 09:31 ق.ظ

من هم این سفر را رفته ام خدا قسمت همه کند

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 4 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 11:51 ق.ظ

کعبه مرکز امن و امان و ایجاد آرامش معنوی برای حج‌گذار است

[ بدون نام ] شنبه 6 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 11:31 ب.ظ

ای چراغ دل ما از چه تو خاموش شدی

مرقد نورانی (آرامگاه نورانی) طلبه فاضل و متقی حاج ابوذر توکلی که عمر با برکت خویش را در راه اعتلای کلمه حق صرف کرد و با صداقت و صفای خاص خویش با رفتنش یک قافله دل به همراه خود برد و جمعی را برای همیشه داغدار ساخت

[ بدون نام ] یکشنبه 7 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 08:24 ق.ظ

من امدم اما کاش که نیامده بودم چون تازه داشتم به نبود خودم عادت میکردم اما دوباره با امدنم .... !



[ بدون نام ] یکشنبه 7 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 08:24 ق.ظ

رسم زندگی همین است

یک روز کسی را دوست می داری

و

روز بعد تنهایی ..

به همین سادگی ..

به همین سادگی ...

[ بدون نام ] یکشنبه 7 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 08:24 ق.ظ

یک کلام

دارم به نبودنت عادت می کنم...تو هم...

[ بدون نام ] یکشنبه 7 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 08:25 ق.ظ

گفتم فراموشت کنم

شاید روی از خاطرم

شاید ندارد!

بعد از این

باید فراموشت کنم...

[ بدون نام ] یکشنبه 7 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 08:25 ق.ظ

گذشت زمان٬ غارتگر خاطره هاست...

[ بدون نام ] یکشنبه 7 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 08:25 ق.ظ

تا توانی رفع غم از چهره غمناک کن

در جهان گریاندن آسانست٬ اشکی پاک کن...







تو برو به سفر سفر سلامت

[ بدون نام ] یکشنبه 7 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 08:26 ق.ظ

خداحافظی سخته اما چاره نداریم پس شما رو به خدا می سپاریم!
خداحافظ برای همیشه به آرزوهای قشنگت برسی.

لادن صحرایی دوشنبه 8 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 05:50 ق.ظ http://www.ladansahraei.blogsky.com

سلام و سخته نباشید از وبلاگتان زیباخیلی لذت بردم امیدوارم همیشه موفق باشید برام دعاکنید متشکرم التماس دعا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد